کیان مامان کیان مامان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

... باز باران

یه سری عکس از جوجه کیان

سلام جیگر مامان....از اینکه وقت نمیکنم بیام و وبلاگ رو به روز کنم پوذش می طلبم اخه بیشتر وقتم رو با شما میگذرونم حالا گفتم بیام یه سری عکس از روز اول تا الانت بزارم که خیلی هم مدیر وبلاگ بی صلاحیتی نباشم... جوجه ما تو بیمارستان روز سوم الهی من قربونت برم که سرت انقدر کوشولو بود که کلاه ها واست بزرگ بودن و وقتی میومدن رو صورتت شما نق میزدی!   دختر ما اقا کیان اینم پستونک خوردنت.....قربونت برم خودت با دست نگهش میداری یه وقت در نره هر وقتم دیگه خوشت نیاد پرتش میکنی سه متر اون ور تر  موقعی هم که دیگه از خوردنش سیر میشی خیلی شیک لبتو غنچه میکنی و درش میاری ...سعی...
19 اسفند 1392

خاطره روز تولد جوجه کیان....

سلام عشق مامان دیگه الان بغلمی به لطف خدای مهربون....میدونم حالت خوبه...مثل همیشه فقط و فقط خداروشکر  تو همونی هستی که تو شکمم بودی و باهات حرف میزدم و واست مینوشتم و الان... تو بغلم،اما، این کجا و آن کجا؟!؟! اون موقع حست میکردم و مینوشتم الان هم حست میکنم هم میبینمت هم لمست میکنم! خوب امروز اومدم تا از روزی که خدا گذاشتت بغلم بنویسم! اول از همه از شب قبلش میگم....22 بهمن....منو بابایی همه کاراهون رو انجام دادیم تا بیاییم خونه مامانی که فرداش با هم بریم بیمارستان! وقتی اماده شدیم دیدیم که مهمون سرزده داریم....عمو کیوان و مهدی و علی و مامانی ...سورپرایز شدیم واقعا! اومدن اتاق اقا کیان رو ببینن و یه سری هم به ما بزنن! ب...
23 بهمن 1392

انتخاب اسم،واسه نفسمون...

انتخاب اسم یکی از جذابترین و سخت ترین مراحل بچه دار شدنه....که خوب واسه ما بیشتر جذاب بود تا سخت،آخه منو بابایی قبل اومدن شما دو تا اسم انتخاب کردیم واسه نینی آیندمون! یکی اسم دختر،یکی هم اسم پسر... که بعدا هم هر اسمی به گوشمون میخورد هر چند زیبا اما جای اسمهای انتخابی مارو نمی گرفت... اون اسمها اینا بون: باران واسه دخترمون کیان واسه پسرمون . . . بله،و این شد که بعد اینکه دکتر جان جنسیت شما رو قطعی کرد و گفتن شما 100% یه گل پسری دیگه ما مشکل اسم نداشتیم...چون از قبل واسه پسر عزیزمون اسم انتخاب کرده بودیم! و این شد که اسم شما شد..........              &...
10 مهر 1392

میگن جوجه ما.......یه گل پسره!!!!

سلام عشق مامان....امروز تو 14 هفته و 6 روز وقت دکتر داشتم،و دکتر جان گفتن که احتمالا جوجه شما،اقا پسره!!!!! اول از همه شکر خدا بخاطر هدیه خوبش و اینکه همه چی خوب بود....خدا جونم بابت این هدیه ازت ممنونیم... و باز هم خداروشکر،نمیدونم واقعا واسم فرقی نمیکرد شما دخمل باشی یا پسمل،ولی حسم از اول بهم میگفت جوجه جان،شما آقا پسره... اما قیافه مامانی و بابا خیلی دیدنی بود اون لحظه،بابایی بیشتر دوس داشت شما پسر باشی،مامانی هم که از اول گفته بود شما گل پسری... البته هنوز یه پسر 60 % هستی،به گفته عمو دکتر! خداروشکر،خداروشکر،خداروشکر... البته هنوز به کسی این خبر رو ندادیم،تا شما بشی 100% روزا دارن به سرعت میگذرن و شما داری رشد م...
10 شهريور 1392

یه جوجه تو راهه...

عزیزم،امروز به مامان بزرگ(مامانِ بابایی) خبر دادیم که شما داری میای....خیلی خوشحال شد و واسه سلامتیت کلی دعا کرد! کلی هم به من توصیه واسه استراحت،منم که حسابی مواظب خودم و شما هستم! البته اون یکی مامان بزرگ(مامانِ مامانی)همون روز که خودمونم فهمیدیم شما تو راهی،متوجه شد و خیلی خیلی خوشحالی کرد! خلاصه همه بی صبرانه منتظر اومدن شماییم عزیزم! ...
20 تير 1392

خدایا سپاس

بنام خداوندی که داشتن او جبران همه نداشته های من است می ستایمش ، چون لایق ستایش است . . .   نمی دانم به کدامین قبله سجده ی شکرش را به جا آورم،نمی دانم به کدامین زبان ستایشش کنم. آخر با کدامین آبرو به درگاهش روم و بر پایش بوسه زنم؟ چگونه جبران کنم این همه رحمانیتش را؟ چه تحفه ای به درگاهش ببرم، او که به من بارها و بارها نشان داد که تنهایم نگذاشته،و این بار بیش از پیش حضورش را در قلبم به اثبات رسانید.و در گوشم نجوا کنان گفت که همیشه با من است. خدایم: قدر نعمتت را می دانم و به پاسش تا ابد پروانه می مانم. گویند هر که عاشق به سویت آید شهید است. خدایا این شهادت را به جان دل خریدم و بدون آن به سویت نخواهم آمد. ...
28 خرداد 1392

خوش اومدی...

سکوت صدای رسای آفرینش است ، گوش بسپار به نغمه ی دل انگیز شکوفایی یک عشق ، در لا به لای بوته های سبز و تازه زندگی، نگاه کن ! جوانه در سکوت می روید وگل در سکوت می شکفد ، و تو نیز اینگونه در غوغای غربت و تنهایی ام ، با شکوه روییدی . به خانه کوچک قلبم ، مهربان ، خوش آمدی !   امروز  27 خرداد 1392،در چهارمین سال زندگی مشترکمون،فهمیدیم که یه جوجه داره میاد تا زندگیمون رو قشنگ تر کنه.......عزیزم به زندگی ما خوش اومدی!     ...
27 خرداد 1392
1