کیان مامان کیان مامان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

... باز باران

خدایــــا بازم شکرت...

هر چی بگم کمه،زبونم قاصره...فقط میتونم بگم،خدا جونم بازم شکرت! خدایا ازت ممنونم که هر روز بیشتر ما رو متوجه خودت میکنی،مایی که تو رومزه زندگی مشغول غفلتیم!!!! خدا جونم شکرت،که دلشوره ی امروزمم به خوشی ختم شد!!!! خدایا از اینکه همیشه استرسم رو به یه اطمینان ختم میکنی ازت ممنونم،پس من کی میخوام آدم بشم،که تو هستی؟!؟! خدایا کمکم کن ایمانم به تو محکم تر بشه!خدایا کمکم کن اعتمادم بهت استوار تر بشه!مشکل از منه میدونم،پس کمکم کن!!!!تا ایمانم رو قوی تر کنم!تا وقتی میگم خدایا راضیم به رضای تو....خدایا توکلم فقط به توئه....واقعا فقط و فقط تو باشی! خدایا میگم عاشقتم،و عاشقانه دوستت دارم!!!!!!! جوجه مامان سلام! امروز رفتیم سونوگرافی غ...
27 مرداد 1392

یه جوجه 10 هفته ای....

سلام گل مامان خوبی نفس؟ دیشب تا صبح نخوابیدم...همش استرس داشتم! استرس امروز رو که قرار بود برم پیش دکتر...توکلم به خداست ولی خوب چه کنم که من خدای استرسم! خلاصه خداروشکر رفتیم و همه چی خوب خوب بود و منو بابایی خیلی خوشحال شدیم و خدارو شکر کردیم! تازه اینبار بابایی هم موقع سونوگرافی اومد تو و شما رو دید و کلی ذوق کرد و هی از دکتر سوال میکرد!!!! اینبار ماشالا خیلی واضح دیدمت و کلی ذوق کردم،خدارو بابت این خوشحالی شکر ایشالا هر روز به خیر و خوشی بگذره و سالم بیایی بغلمون! راستی قدت 4.11 سانتی متر بوده،مامان قربون قدت بشه!!!! حالا از امروز تا وقت بعدی که واسه غربالگری و تو هفته 12 ، روزشماری میکنم ایشالا تا آخرش همه چی خوب پیش میره ...
10 مرداد 1392

خدایا شکرت...

سلام عشق مامان،سلام نفس،سلام جیگر....خوبی؟ دیروز رفتم سونوگرافی و خداروشکر قلب کوچولوت تشکیل شده بود...خیلی خوشحالم خیلی....اتو عمرم انقدر خوشحال نبودم....خدایا شکرت! خیلی استرس داشتم،خیلی کلافه بودم،قلبم تو دهنم میزد.....تا وقتی دکتر تورو تو مانیتور بهم نشون داد....خیلی لحظه ی قشنگی بود.....اینکه یه موجود زنده در وجودت داره شکل میگیره واقعا بینظیره!!!! خدایا شکرت بخاطر این احساس! بابایی هم خیلی خوشحاله انگار از دیروز حسش به تو بیشتر شده،انگار واسش یه قدم قضیه جدی تر شده! قربونت برم،مواظب خودت باش....دوستت داریم!   ...
20 تير 1392

یه جوجه 5 هفته ای....

سلام عزیزم،خوبی نفس؟!؟! امروز که شما 5 هفته و دو روز بودی رفتم سونوگرافی،طبق گفته دکتر واسه دیدن ساک بارداری.... خداروشکر ساک رو دیدیم خیلی ذوق کردم خیلی حس خوبی بود عزیزم...دارم ثانیه ها رو میشمرم واسه دیدن قلب کوچولوت.....دو هفته دیگه باید برم سونوگرافی دوباره!!!! از خدا میخوام قلب کوچولوت مثل ساعت کار کنه و من جیک جیکتو بشنوم! مواظب خودت باش عزیز دلم.... دوستت دارم !   ...
5 تير 1392