کیان مامان کیان مامان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

... باز باران

6 تا 7 ماهگی

سلام واقعا بابت تاخیر دیگه حرفی برای گفتن ندارم،جز اینکه بهم حق بده از بس که ماشالا وروجک شدیوقت سرخاروندن هم ندارم چه برسه به به روز کردن وبلاگ الان هم که دارم مینویسم شما خوابی و منم فرصت رو غنیمت شمردم! خوب تو این 3 ماه که نتونستم بیام و از کارات بنویسم،شما خیلی کارای جدید یاد گرفتی و ماشالا روز به روز شیطون تر،شیرین تر و خطرناک تر میشی.... خوب ... جوجه ما وقتی 6 ماهش شد طبق رسم هر ماه من براش کیک درست کردم که به دلیل مفقود شدن دوربین متاسفانه عکسی از این بازه زمانی موجود نیست!در تلاشم تا عکس پیدا کنم ... اتفاقی که تو این ماه افتاد این بود که جوجه ما دو تا مروارید در اورد! دو تا دندون پیشین پایین،به فاصله دو هفته ا...
30 شهريور 1393

جشن دندونی

بعد برگشتن از سفر یه شب که رفتیم خونه مامانی سورپرایز شدیم و دیدیم که برات یه جشن کوچیک ترتیب دادن دستشون درد نکنه همیشه مارو شرمنده میکنن یه کیک بستنی خوشمزه آش و الویه هم با تزیین دندونی بود که عکس ندارم متاسفانه بازم تشکر از خاله و مامانی و بابایی عزیز   ...
15 شهريور 1393

سفر گیلان و اردبیل....شهریور 93

اوایل شهریور ماه تصمیم به سفر گرفتیم به سمت شمال غرب کشور تو این سفر مامانی و بابا جون هم همراهمون بودن و خیلی خیلی خوش گذشت! ایستگاه اولمون بعد قزوین،طالقان بود که برای ناهار کنار رودخانه اتراق کردیم کیان مشغول اب بازی تو رودخانه طالقان ایستگاه بعدیمون نزدیکای رشت بود کیان کلافه از گرما و شرجی بودن هوا،خونه یکی از فامیلای خوب و مهمون نواز بابایی امامزاده هاشم گیلان قلعه رودخان یه جای فوق العاده زیبا در شهرستان فومن پدر و پسر مشغول رفع تشنگی... بعد فومن رفتیم به سمت ساحل گیسوم انصافا چه جای قشنگی بود به عشق اب بازی شمارو بردیم دریا،که واسه شما هوا سرد بود و نشد اب بازی کنی و ...
14 شهريور 1393

کیان مامان تا این لحظه ، 5 ماه و 20 روز سن دارد...

جوجه ما روز به روز داره شیطون تر میشه و هر روز با یه کار جدید مارو شگفت زده میکنه! صداهای مختلفی از خودش در میاره... وقتی پیفو میکنه میگه اَاَاَپووووووووف وقتی خوابش میاد میگه....بووووووووو موقع بازی یا برای جلب توجه،میگه هَئوووووووو وقتی شاکی میشه و تو نق زدناش میگه اینگِه... وقتی چیزی میخواد یا وقتی رو پات میزاری و تکونش میدی پای راستشو مدل دوچرخه تکون میده با ریتم وقتی میره رو شکم مدت بیشتری تو این حالت میمونه و رو دستاش خودشو از زمین بلند میکنه... یه کمی هم تو حالت سینه خیز جلویی میره گاهی هم دنده عقب... وقتی حالت نیمه نشسته به بالش تکیش میدیم پا میشه و میشینه.... و این روزا همش در حال خوردن ...
11 مرداد 1393

پنجمین ماهگرد جوجه ما...

خدایا شکرت....فقط همین! پسر ناز ما ماهه شد! و به همین مناسب جشن سه نفره ترتیب دادیم اینم کیک پنجمین ماهگردت......اون نخودچی هم که اون پشت میبینید جوجه کیان که این روزا همش اینوریه اینم کیان اینوری ما که بخاطر اینوری بودنشون جشن رو زمین برگزار شد! پ خدایا بازم شکرت! ...
24 تير 1393

بدون عنوان

کیان داره شلوغ بازی میکنه..... با دوربین میرم سراغش... کیان:وویی مامان اومد! بابا ولم کن بزار برم قایم شم.... اِاِاِ باز داره منو نگاه میکنه که.... برم زیر پتو... ای وروجک.... . . . یه از کارا مورد علاقه این چند وقتت هم اینه که هر جا که باشی دوست داری پاهاتو بالاتر از خودت بزاری کلا رو هوا بودن رو دوست داری تو عکسا هم که واضحه این موضوع.... اینجا یواشکی ازت عکس گرفتم البته فیلم هم گرفتم که شما وروجک خان هی این ضربه گیر تخت رو با پات میدادی پایین دوباره سرش میدادی بالا قربونت بره مامان انقدر وروجک شدی.... ...
24 تير 1393

این روزها با وروجک...

کیان لختوووو....داره میره آب بازی لختی ها تو بخورم... کیان وقتی دوربین میبینه میگه هَهَهَهَهَ......(فکر کنم میخواد مثل بقیه چیزا که دستش میرسه،بخورتش) گاهی هم با دوربین رابطه خوبی نداره!!!! هههه ترسیدی،شوخی کردم؛ما با هم دوستیم یه کیان اونوری.... این روزا تا کیان به زمین میرسه،غلت میزنه و دوست داره اینوری دنیا رو ببینه! ...
13 تير 1393

....

این کیان  اینجا اتاقشه مثل همیشه درگیر با دستاشو،گاوی و ... اینم یه گاوی جدید البته سایز بزرگترش! کیان..... مامان..... این یکی خیلی بزرگه،شوخی بردار نیستا،بیخیالش شو عزیزم! جدا کیان به گاو علاقه خاصی داره..... حالا هر مدل و اندازه ای! ...
4 تير 1393