انتخاب اسم،واسه نفسمون...
انتخاب اسم یکی از جذابترین و سخت ترین مراحل بچه دار شدنه....که خوب واسه ما بیشتر جذاب بود تا سخت،آخه منو بابایی قبل اومدن شما دو تا اسم انتخاب کردیم واسه نینی آیندمون!
یکی اسم دختر،یکی هم اسم پسر...
که بعدا هم هر اسمی به گوشمون میخورد هر چند زیبا اما جای اسمهای انتخابی مارو نمی گرفت...
اون اسمها اینا بون:
باران واسه دخترمون
کیان واسه پسرمون
.
.
.
بله،و این شد که بعد اینکه دکتر جان جنسیت شما رو قطعی کرد و گفتن شما 100% یه گل پسریدیگه ما مشکل اسم نداشتیم...چون از قبل واسه پسر عزیزمون اسم انتخاب کرده بودیم!
و این شد که اسم شما شد..........
ما این اسم رو با دقت زیادی انتخاب کردیم،امیدواریم که نامدار باشی و از اسمت خوشت بیاد عزیزم!
کیان به معنای :
کیان در زبان فارسی به معنای پادشاهی
در زبان عربی به معنای سرزمین ها
در زبان چینی به معنای قوی
ودر زبان ایرلندی به معنای باستانی
کیان جمع کی است،" کی " به معنی شاه خوب است . پس کیان را می توان در خور شاهی معنی کرد
کیان . [ ک َ ] (اِ) جمع کی [ ک َ / ک ِ ] باشد، یعنی پادشاهان بزرگ . (برهان ) (آنندراج ). ج ِ کی . پادشاهان بزرگ . (ناظم الاطباء). ج ِ کی ، پادشاه (مطلقاً). (فرهنگ فارسی معین ). ج ِ فارسی کی [ ک َ / ک ِ ]. شاهان بزرگ. (مفاتیح ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
برآمد بر آن تخت فرخ پدر
به رسم کیان بر سرش تاج زر.
فردوسی .
بدان ایزدی فر و جاه کیان
ز نخجیر گور و گوزن ژیان
جدا کرد گاو و خر و گوسپند
به ورز آورید آنچه بُد سودمند.
فردوسی .
چنین تا برآمد بر این سالیان
همی تافت از شاه فر کیان .
فردوسی .
کجا آن یلان و کیان جهان
از اندیشه دل دور کن تا توان .
فردوسی .
مهران بگفت معلوم است که صدمه ٔ هادم اللذات چون دررسد، کاشانه ٔ کیان و کاخ خسروان همچنان درگرداند که کومه ٔ بیوه زنان . (مرزبان نامه ، از فرهنگ فارسی معین ).
هرگز کس از کیان ره کعبه نرفته بود
تو رفته راه کعبه و فخر کیان شده .
خاقانی .
بزرگان . سروران . (فرهنگ فارسی معین ) :
در خاک خفته اند کیان گر نه مرد و زن
کردندی از پرستش تو ملک را شعار.
خاقانی .
به معنی اصل نیز گفته اند. (فرهنگ رشیدی)
کیان . [ کیا ] اسم است . ستاره و کوکب . (برهان ) (ناظم الاطباء). ستاره . (اوبهی ) (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ای بارخدایی که کجا رای تو باشد
خورشید درخشنده نماید چو کیانی .
فرخی