کیان مامان کیان مامان، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

... باز باران

اولین هدیه کیان مامان...

سلام گل پسری..... اولین هدیه رو واسه شما خاله زحمت کشیده و خریده،وای که چقدر منو بابایی با دیدنشون ذوق کردیم! اینم هدیه های خاله جون....       اینارو هم مامانی(مامانِ مامان) زحمتشو کشیدن....       اینم که قبلا خودمون واست خریدیم عزیزم،همیشه منو بابایی اینو بغل میکنیم و تو رو توش تصور میکنیم و کلی قربون صدقت میریم!   الهی فدات بشم...مبارکت باشه و دست خاله و مامانی هم درد نکنه....   ...
20 مهر 1392

عشق مامان و بابا،20 هفته شد ..هوررررااااااا

خدایـــــــــــــــا شکرت،ممنونیم که کمکمون کردی تا نصف راه رو بسلامت گذروندیم و ممنون که باقیشم مواظبمون هستی.....                   پسر عزیزم،امروز شما 20 هفته رو هم تموم کردی به لطف خدا،و این یعنی که نصف راه رو بسلامت پشت سر گذاشتیم!و بهونه ای شد تا باز بیام و است چند خطی از این روزا بنویسم... واسه من که عین برق و باد گذشت و باورم نمیشه،خداروشکر هم راحت بود هم شیرین! ایشالا باقیشم همینطور باشه! روزا دارن میگذرن و شما داری شیطون تر میشی،حرکاتت واضح تر و محکم تر میشه بعضی وقتا قلقلکم میاد مامانی.... قربونت برم هر چقدر دوست داری قلقل...
15 مهر 1392

انتخاب اسم،واسه نفسمون...

انتخاب اسم یکی از جذابترین و سخت ترین مراحل بچه دار شدنه....که خوب واسه ما بیشتر جذاب بود تا سخت،آخه منو بابایی قبل اومدن شما دو تا اسم انتخاب کردیم واسه نینی آیندمون! یکی اسم دختر،یکی هم اسم پسر... که بعدا هم هر اسمی به گوشمون میخورد هر چند زیبا اما جای اسمهای انتخابی مارو نمی گرفت... اون اسمها اینا بون: باران واسه دخترمون کیان واسه پسرمون . . . بله،و این شد که بعد اینکه دکتر جان جنسیت شما رو قطعی کرد و گفتن شما 100% یه گل پسری دیگه ما مشکل اسم نداشتیم...چون از قبل واسه پسر عزیزمون اسم انتخاب کرده بودیم! و این شد که اسم شما شد..........              &...
10 مهر 1392

لیست سیسمونی...

بله،سیسمونی،مبحثی که خیلی هیجان انگیز و دوست داشتنیه در حین حال نیاز به دقت هم داره! اینکه بخوای خونه رو واسه اومدن نینی کوچولوی تو راهیت آماده کنی واقعا لذت بخشه... خوب در کنار این لذت بخش بودن،یه مامان بی تجربه ای مثل من باید حسابی بگرده و ببینه که واقعا چیا لازم داره نینی کوشولوش؟!؟ لوازم خواب؟   ....حمام؟ .....بازی؟ .......لوازم غذا خوری؟  لوازم حمل؟ خلاصه این شد که منم گشتم و گشتم  و پرس و جوها کردم و از تجربیات بقیه استفاده کردم تا با توجه به نیازهای جوجه گلم و سبک زندگیمون به یه لیست جامع و کامل و کاربردی برسم! البته لیست من جمع و جوره،چون دوس دارم چیزای لازم چند ماه اول رو تهیه کنم و بعدا ایشالا ...
9 مهر 1392

آغاز هفته 20

خدایا شکرت امروز  هفته هم تموم شده و وارد هفته شدیم! امروز با بابایی و خاله ،واسه سونوگرافی سلامت جنین رفتیم پیش عمو دکتر.... وای خیلی هیجان انگیز بود!  تمام قسمت های بدن شما رو دکی به تفکیک نشون داد!خداروشکر که همه چی خوب بود!  شما هم داشتی شیطونی میکردی    قربونت برم!   دست و پاهاش کوچولوی شما،قلبت که تالاپ تولوپ داشت میزد و... خداروشکر سر حال وشاد  وای خیلی دیدنی بود خلاصه!  وزن شما 255 گرم  وقد هم 15 سانتی متر بود،مامان قربونت بره!  راستی امروز دکی جنسیت شما رو 100% کرد و دیگه شما از 60% ای در اومدی.......بله بله شما گل پسری،تاج سری.....   اینم عکس سونو...
8 مهر 1392

سلامی بعد از 10 روز...

سلام سلام....بعد حدودا 10 روز تونستم بیام پای نت و سری به وبلاگ جوجه بزنم.... خداروشکر بعد سرکلاژ همه چی خوب بود و اصلا هم درد نداشت و دست دکی جون درد نکنه!  ولی خوب چون خونه مامی بودم و اینجا هم رفت و آمد مهمون و ...نشد بیام نت!  البته دکی هم گفته دو هفته استراحت مطلق!!!!     جوجه مامان چطوری؟خوبی گلم؟امیدورام این چند روزه اذیت نشده باشی....  حسابی داری بزرگ میشی و روزاها به یاری خدا داره میگذره...امروز دیگه شما وارد ماه 5 شدی عزیزم!(17 هفته و 1 روز) خداروشکر بخاطر اینکه تا الان همه چی به خوبی پیش رفته و از این به بعد هم به یاریش به سلامتی میگذره!  اینم عکس یه جوجه 17 هفته ای...   ...
26 شهريور 1392

بَبو بَبو.......

سلام عزیزم،امروز از مطب دکتر باهام تماس گرفتن و وقت سرکلاژ رو اطلاع دادن،سه شنبه 19 شهریور باید برم بیمارستان راستش سری پیش که رفته بودیم پیش عمو دکتر،گفت که بهتره واسه محکم شدن جای جوجه اینکارو انجام بدی،منم که تمام فکرم حفظ سلامتی و راحتی شماست با توکل به خدا گفتم باشه عمو جون هرجور صلاح میدونید!  خلاصه گفتم الان که وقت دارم بیام و خبر بدم که ممکنه تا چند وقت نتونم بیام وبلاگ و چیزی بنویسم.... چون تا دو هفته باید استراحت مطلق باشم عزیزم!   ایشالا که همه چی به خوبی پیش بره و جای شما محکم تر بشه تا راحت تر تو شکمم شیطونی کنی عزیزم! مواظب خودت باش گلم ...
17 شهريور 1392