کیان مامان کیان مامان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

... باز باران

کیان و دوستاش....موش موشا

چند روزیه که کیان یه سری دوست جدید پیدا کرده... این دوستا بعد  رونمایی از تشک بازی کیان پیدا شدن! همیشه بابای کیان بهش میگه کیان موش موشا کوشن!؟ نگو منظور از موش موشا همین عروسکای گوگولیه تشک بازی کیان بودن که وقتی بازش کردیم بابایی گفت، آهان؛اینا همون موش موشان که من سراغشون رو همیشه از کیان میگرفتم کیان هم عاشق این موش موشاست اینا چند تا از همون موش موشا هستن! خداروشکر بالاخره موش موشا پیدا شدن! ...
6 ارديبهشت 1393

کیان و یه تجربه جدید...

کیان رو به شکم میخوابونیم! این دیگه چجورشه؟؟! سقف کوش پس؟!؟!اینا چین؟ اوووووف چقدر سخته... اِ اقا گاوه شما هم که اینجایی... کیان داره سعی میکنه گردنشو بالا نگه داره و کمی تا قسمتی واسه چند ثانیه موفق میشه که واسه اولین روز عالــیــــــــــه...ماشالا!   ...
6 ارديبهشت 1393

کیان 70 روزه...

کیان حاضر شده میخواد بره دَدَ...اما مامان الانم ول نمیکنه عکاسی رو ول کن مامان ،الان بابایی میاد،بیا بریم....بیخیال! کیان میری بیرون مواظب خودت باش دخترا ندزدنت! هوووووم.... و میره تو فکر...   ...
2 ارديبهشت 1393

عکس...عکس...عکس

امروز قبل از بردن نخودچی به حموم   کیان با شیطنت هاش نشونم داد که دلش بازی میخواد منم فرصت رو واسه عکاسی غنیمت شمردم... اولش که دوربین رو میبینه کمی قیافه میگیره... بعدش شروع میکنه به دلبری کردن واسه مامانی... الهی من قربونت برم اینجوری ذوق میکنی مامان جوووووونم... خیلی خوب به حرفای مامانی دقت میکنه... دیگه بازی بسه مامان،نوبتی هم باشه نوبت ماساژ قبل حمومه... ...
30 فروردين 1393

کیان به دَدَ میرود...

سلام گل پسر مامان امروز به اتفاقا عمو و زنعمو که ناهار رو مهمون ما بودن رفتیم یه کم بگردیم و سر از منطقه گردشگری تلو در آوردیم و هوایی تازه کردیم و با دیدن نمایی زیبا از سد لتیان روحمون کمی تازه شد! اینم یه خواب راحت بعد از یه گردش بهاری... قربونت برم مامانی انقدر ماشالا خوش سفری و بهونه نمیگیری! ...
29 فروردين 1393

شلپ شولوپ اب تنی...

خوب امروز بعد دو روز از واکسنت که نباید میرفتی حموم،فرصت شد تا دوباره با بابایی برید اب بازی البته قبلش یه مراسم ماساژ داشتیم که حسابی کیان کوچولو سرحال شد! از اونجایی که دیگه بابا در زمینه حمام کردن نوزاد خبره شده اونم فقط و فقط با یه بار امتحان کردن که جای تحسین و تقدیر داره واقعا،من این بار تونستم تا از این رویداد عکس تهیه کنم!   بعدشم دیگه انقدر تمیز شده بودی و به قولی سبک شدی بودی که اینگونه برق میزدی و به خوابی عمیق فرو رفته بودی!   ...
25 فروردين 1393

کیان میگه...

مکالمه منو کیان! مامان جوجه:سلام مامان! کیان:(فقط نگاه میکنه) مامان جوجه:دوستت دارم مامان کیان:قووون(با کمی ناز در نگاه) مامان جوجه:کیان هاپو چی میگه مامان؟ کیان:(همراه با دست و پا زدن)اَققققققِ مامان جوجه:میگه هاپ هاپ کیان:(همچنان در حال دست و پا زدن) مامان جوجه:مامانی جوجو چی میگه؟جیک جیک...جیک جیک کیان:قووووووووووووون مامان جوجه:الهی مامان فدات بشه کیان:(شدیدا دست و پا میزنه و کلی ذوق میکنه)اَقوووووووو مامان جوجه:دیگه چیزی نمیگه و کیان رو محکم بغل میکنه! ************************** نخود چی مامان از حول و حوش 40 روزگی این صدا ها رو از خودش در میاره و با ما ارتباط برقرار میکنه خدایا شکرت.. ...
23 فروردين 1393