سونوگرافی هفته 28...
سلام کیان مامان...
این هفته با بابایی رفتیم سونوگرافی البته این بار یه جای دیگه پیش عمو دکتر نه!این بار رفتیم پیش یه خانوم دکتر
یه چکاپ بود اما خیلی خیلی جذاب...
مامانی اینجایی که رفتیم،بابایی رو راه ندادن تو و بابایی اینجوری بود!
من رفتم تو و مثل همیشه کلی استرس تا ببینم شما سالمی و همه چی خوبه یا نه!
کلی دعا و ذکر و ...
تا اینکه خانوم دکتر اومد و .....و من باز تو رو دیدم مامان!
وای که چقدر این لحظه زیباست و غیر قابل توصیف....از ته دلم واسه همه اونایی که در انتظارشن آرزو میکنم!
چیزی که این دفعه رو با سری های قبل متمایز میکرد این بود که شما داشتی دستتو میخوردی قربونت برم!
هر وقت یادش میوفتم دلم قیر ویری میره عسیسم!
خانوم دکتر که دید همچین قربون صدقت میرفت که نگو....
تازه از فیلم سونوگرافی این سری dvd هم گرفتیم،جذاب ترین و زیباترین فیلمی که تو عمرمون دیدم!
خداروشکر میکنیم که بازم به لطفش همه چیز خوب بود و شما شنگول و منگول بودی نفس!
بعدش که اومدیم خونه تا امروز چندین بار منو بابایی فیلم رو گذاشتیم و با دیدنش کلی ذوق مرگ میشیم! ........
خیلی مواظب خودت باش،دوستت داریم گل ما!